loading...
سایت نسیم مداحی
نوکران حضرت زینب(س) بازدید : 280 دوشنبه 15 خرداد 1391 نظرات (0)

اى به ذكر روى تو، تسبيح گردان ماه و مهر

وى به روز و شب جمالت را ثناخوان ماه و مهر

با خيالت رو به ذكر ياجميل آورده اند

بيش ازين در آتش حسرت مسوزان ماه و مهر

آسمان با صدهزاران ديده مى جويد تو را

رونما، تا رونما آرد به دامان ماه و مهر

در حجاب نور مستورى، ولى با اين همه

با نگاهى دل ز كف دادند آسان ماه و مهر

از فروغ روى تو هفت آسمان روشن شده ست

اى رخت را روز و شب آيينه گردان ماه و مهر

چشمشان در خواب هم هرگز نبيند خواب را

در رخ تو مات و حيرانند اينسان ماه و مهر

مدّعا را با دو شاهد آسمان اثبات كرد:

از سحرخيزان و از شب زنده داران، ماه و مهر

در گذرگاه تجلّى اى فروغ لايزال

با دو جلوه از تو شد اينسان فروزان ماه و مهر

با تو رونق نيست بازار مه و خورشيد را

بِهْ كه تا نگشوده بربندند دكّان ماه و مهر

رزقِ نور كهكشان ها در فروغ حسن تست

اى دو قرصِ نان تو را بر خوانِ احسان، ماه و مهر

دورباش چشم بد را نيست حاجت، تا كه هست

مجمره گردان فلك، اسپندريزان ماه و مهر

كهكشان در كهكشان گسترده طيف نور او

ذرّه اويند در گردون فراوان ماه و مهر

چون رُخش را گاه مه خوانند و، گاهى آفتاب

زين شرف سايد سر خود را به كيوان ماه و مهر

چشم من ماتِ جمال مصطفى بادا، كه هست

اندرين آيينه سرگردان و حيران، ماه و مهر

اى شبستان تجلّى از تو روشن همچو روز

وى به يمن جلوه ات اين گونه رخشان ماه و مهر

كرده ميلاد تو را با حضرت صادق قرين

تا خدا امشب كند با هم نمايان ماه و مهر

شايگان آورده، گنج شايگانم آرزوست!

اى به چرخِ جود تو رخشان هزاران ماه و مهر

اى به درگاه جلالت چار اركان خاكبوس

هفت اختر مشعل افروز و، دو دربان: ماه و مهر

از سر «پروانه» خود سايه رحمت مگير

هست تا در سايه مهرت خرامان ماه و مهر

نوکران حضرت زینب(س) بازدید : 1372 دوشنبه 15 خرداد 1391 نظرات (0)

باز اين چو شورش است كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است‏

باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين
بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است

اين صبح تيره باز دميد از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گويا طلوع مى‏كند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامى ذرات عالم است

گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست‏
اين رستخيز عام كه نامش محرم است

درباره گاه قدس كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است

جن و ملك بر آدميان نوحه مى‏كنند
گويا عزاى اشرف اولاد آدم است‏

خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
پرورده كنار رسول خدا حسين‏


بند دوم

كشتى شكست خورده طوفان كربلا
در خاك و خون طبيده ميدان كربلا

گر چشم روزگار برو زار مى‏گريست
خون مى‏گذشت از سر ايوان كربلا

نگرفت دست دهر گلابى بغير اشك
ز آن گل كه شد شگفته به بستان كربلا

از آب هم مضايقه كردند كوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا

بودند ديو و دد همه سيراب و ميمكيد
خاتم ز قحط آب سليمان كربلا

زان تشنگان هنوز بعيوق مى‏رسد
فرياد العطش ز بيابان كربلا

آه از دمى كه لشكر اعداد نكرد شرم
كردند رو بخيمه سلطان كربلا

آندم فلك بر آتش غيرت سپند شد
كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد


بند سوم

كاش آنزمان سرادق گردون نگون شدى‏
وين خر گه بلند ستون بى ستون شدى‏

كاش آنزمان درآمدى از كوه تا بكوه
سيل سيه كه روى زمين قير كون شدى‏

كاش آنزمان ز آه جهان سوز اهلبيت‏
يك شعله برق خرمن گردون دون شدى‏

كاش آنزمان كه اين حركت كرد آسمان
سيماب وار گوى زمين بى سكون شدى‏

كاش آنزمان كه پيكر او شد درون خاك‏
جان جهانيان همه از تن برون شدى‏

كاش آنزمان كه كشتى آل نبى شكست
عالم تمام غرقه درياى خون شدى‏

آن انتقام گرنفتادى بروز حشر
با اين عمل معامله دهر چون شدى‏

آل نبى چو دست تظلم برآورند
اركان عرش را به تلاطم درآورند


بند چهارم

برخوان غم چو عالميان را صلا زدند
اول صلا بسلسله انبيا زدند

نوبت با وليا چو رسيد آسمان طپيد
زان ضربتى كه بر سر شير خدا زدند

آن در كه جبرئيل امين بود خادمش‏
اهل ستم به پهلوى خيرالنسا زدند

بس آتشى ز اخگر الماس ريزه‏ها
افروختند و در حسن مجتبى زدند

وانگه سرادقى كه ملك محرمش نبود
كندند از مدينه و در كربلا زدند

و ز تيشه ستيزه در آن دشت كوفيان
بس نخلها ز گلش آل عبا زدند

پس ضربتى كزان جگر مصطفى دريد
برحلق تشنه خلف مرتضى زدند

اهل حرم دريده گريبان گشوده مو
فرياد بر در حرم كبريا زدند

روح الامين نهاده بزانو سر حجاب‏
تاريك شد زديدن آن چشم آفتاب‏


بند پنجم

چون خون ز حلق تشنه او بر زمين رسيد
جوش از زمين بذروه عرش برين رسيد

نزديك شد كه خانه ايمان شود خراب‏
از بس شكستها كه باركان دين رسيد

نخل بلند او چو خسان بر زمين زدند
طوفان به آسمان زغبار زمين رسيد

باد آن غبار چون بمزار نبى رساند
گرد از مدينه بر فلك هفتمين رسيد

يكباره جامه درخم گردون به نيل زد
چون اين خبر بعيسى گردون نشين رسيد

پر شد فلك زغلغله چون نوبت خروش
از انبيا بحضرت روح الامين رسيد

كرد اين خيال و هم غلط كاركان غبار
تا دامن جلال جهان آفرين رسيد

هست از ملال گرچه برى ذات ذوالجلال‏
او در دلست و هيچ دلى نيست بيملال‏


بند ششم

ترسم اجزاى قاتل او چون رقم زنند
يكباره بر جريده رحمت قلم زنند

ترسم كزين گناه شفيعان روز حشر
دارند شرم كز گنه خلق دم زنند

دست عتاب حق بدر آيد ز آستين
چون اهلبيت دست در اهل ستم زنند

آه از دمى كه با كفن خون چكان ز خاك
آل على چو شعله آتش علم زنند

فرياد از آن زمان كه جوانان اهلبيت
گلگون كفن بعرصه محشر قدم زنند

جمعى كه زد بهم صفشان شور كربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند

از صاحب حرم چه توقع كنند باز
آن ناكسان كه تيغ به صيد حرم زنند

پس برسنان كنند سريرا كه جبرئيل‏
شويد غبار گيسويش از آب سلسبيل‏


بند هفتم

روزى كه شد به نيزه سر آن بزرگوار
خورشيد سر برهنه بر آمد ز كوهسار

موجى بجنبش آمد و برخاست كوه كوه
ابرى ببارش آمد و بگريست زار زار

گفتى تمام زلزله شد خاك مطمئن
گفتى فتاد از حركت چرخ بيقرار

عرش آنزمان بلرزه در آمد كه چرخ پير
افتاد در گمان كه قيامت شد آشكار

آن خيمه‏اى كه گيسوى حورش طناب بود
شد سرنگون زباد مخالف حباب وار

جمعى كه پاس محملشان داشت جبرئيل‏
گشتند بى عمارى محمل شتر سوار

با آنكه سر زد آن عمل از امت نبى
روح الامين زروح نبى گشت شرمسار

و انگه ز كوفه خيل الم روبشام كرد
نوعيكه عقل گفت قيامت قيام كرد


بند هشتم

بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه غلغله در شش جهة فكند
هم گريه بر ملايك هفت آسمان فتاد

هر جا كه بود آهوئى از دشت پا كشيد
هر جا كه بود طايرى از آشيان فتاد

شد وحشتى كه شور قيامت بباد رفت
چون چشم اهلبيت بر آن كشتگان فتاد

هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد
بر زخمهاى كارى تيغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان
بر پيكر شريف امام زمان فتاد

بى اختيار نعره هذا حسين زو
سر زد چنانكه آتش از و در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول
رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول‏


بند نهم

اين كشته فتاده بهامون حسين تست‏
وين صيد دست و پا زده در خون حسين تست‏

اين نخل‏تر كز آتش جان سوزتشنگى‏
دود از زمين رسانده بگردون حسين تست‏

اين ماهى فتاده بدرياى خون كه هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست‏

اين غرقه محيط شهادت كه روى دشت
از موج خون او شده گلگون حسين تست‏

اين خشك لب فتاده دور از لب فرات‏
كز خون او زمين شده جيحون حسين تست‏

اين شاه كم سپاه كه با خيل اشگ و آه
خرگاه زين جهان زده بيرون حسين تست

اين قالب طپان كه چنين مانده بر زمين
شاه شهيد ناشده مدفون حسين تست

چون روى در بقيع بزهرا خطاب كرد
وحش زمين و مرغ هوا را كباب كرد


بند دهم

كاى مونس شكسته دلان حال ما ببين
ما را غريب و بيكس و بى آشنا ببين

اولاد خويش را كه شفيعان محشرند
در ورطه عقوبت اهل جفا ببين

در خلدبر حجاب دو كون آستين فشان‏
و اندر جهان معصيبت ما بر ملا ببين

نى نى ورا چو ابر خروشان به كربلا
طغيان سيل فتنه و موج بلا ببين

تنهاى گشتگان همه در خاك و خون نگر
سرهاى سروران همه بر نيزه‏ها ببين‏

آن سر كه بود بر سر دوش نبى مدام
يك نيزه‏اش زدوش مخالف جدا ببين‏

آن تن كه بود پرورشش در كنار تو
غلطان بخاك معركه كربلا ببين

يا بضعة الرسول ز ابن زياد داد
كو خاك اهلبيت رسالت بباد داد


بند يازدهم

خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد
بنياد صبر و خانه طاقت خراب شد

خاموش محتشم كه از ين حرف سوزناك‏
مرغ هوا و ماهى دريا كباب شد

خاموش محتشم كه از ين شعر خونچكان‏
در ديده اشگ مستمعان خون ناب شد

خاموش محتشم كه از ين نظم گريه خيز
روى زمين با شگ جگرگون كباب شد

خاموش محتشم كه فلك بسگه خون گريست‏
دريا هزار مرتبه گلگون حباب شد

خاموش محتشم كه بسوز تو آفتاب‏
از آه سرد ماتميان ماهتاب شد

خاموش محتشم كه ز ذكر غم حسين‏
جبريل را زروى پيمبر حجاب شد

تا چرخ سفله بود خطائى چنين نكرد
بر هيچ آفريده جفائى چنين نكرد


بند دوازدهم‏

اى چرخ غافلى كه چه بيداد كرده‏اى‏
وزكين چه‏ها در ين ستم آباد كرده‏اى‏

پر طعنت ابن بس است كه با عترت رسول‏
بيداد كرده خصم و تو امداد كرده‏اى‏

اى زاده زياد نكرده است هيچ گه
نمرود اين عمل كه تو شداد كرده‏اى‏

كام يزيد داده‏اى از كشتن حسين
بنگر كه را به قتل كه دلشاد كرده‏اى

بهر خسى كه بار درخت شقا و تست
در باغ دين چه با گل و شمشاد كرده‏اى‏

با دشمنان دين نتوان كرد آنچه تو
با مصطفى و حيدر و اولاد كرده‏اى‏

حلقى كه سوره لعل لب خود نبى برآن
آزرده‏اش به خنجر بيداد كرده‏اى‏

ترسم تو را دمى كه به محشر برآورند
از آتش تو رود به محشر درآورند

 محتشم كاشانى

 

 

نوکران حضرت زینب(س) بازدید : 1528 دوشنبه 15 خرداد 1391 نظرات (0)

بعد حمد حق سخنرانى خوش است

درمديح مصطفى بس دلكش است

ليك رمزى در سخنرانى رواست

نغز و نيكو دلگشا و دلرباست

تا شود از صدق مدح آن جناب

از بيان مدح زآن فصل الخطاب

گويم اكنون شرحى از اين رمز را

رمز نيكو دلربا و نغز را

عاقلى خوش نيست بى ديوانگى

عاشقى خوش نيست بى پروانگى

عقل حقّ بين عشق را بايد وزير

تا نماند در ره حقّ دستگير

بنده گيرا طىّ منزلها بود

تا به قرب وصل حقّ فائز شود

بى محبّت در طريق بندگى

نايدت از معرفت پايندگى

عقل مطلق فكرتش راكد شود

زين سبب طىّ سفر فاسد شود

عشق مطلق هم چنان اسب چموش

برزمين خواهد زدن بردن زهوش

ليك عقل و عشق چون توأم شدى

طى منزل با خوشى خواهد شدى

عقل در ره رهنما خواهد شدن

عشق هم خواهد كه ره پيما شدن

عقل بيند خوبى اين راه را

عشق تازد طى نمايد راه را

عقل بيندوصل قرب حقّ خوش است

عشق گويدران كه سستى ناخوش است

عقل بيند هفت منزلها است راه

عشق راندروزوشب هرسالوماه

عقل بيند جلوه ها بى منتها

عشق تازان تر شود بر جلوه ها

تاكه عقل و عشق اينسان هم عنان

عقل بيند عشق باشد رهروان

راه وصل دوست باهم طىّ كنند

زود زودا خوش بوصل وى رسند

حاصلا در جيب فكرت بودمى

چون فراغت بودم از غم يك دمى

ناگهان عقلم نظر انداز شد

سوى باب رحمت از حق باز شد

آنكه فرمودى به قرآن مبين

هست احمد رحمة لِلعالمين

عقل گفتا خوش رهى باشد برَوح

خوب بايد ديد تا يابيم روح

عشق گفتا زوتر بايد رويم

تا به اين رحمت زحق فائز شويم

عقل هى در فكر آثارش شدى

عشق هى تازان برفتارش شدى

هر چه فكر عقل روشن تر نمود

تاختن از عشق بهتر مى نمود

عقل درفكرت چه خوش جلوه گراست

عشق ميگفتى كه ديدن خوشتر است

عقل ميشد هرچه فكرش با كمال

عشق را رفتن نميماندش مجال

پس ز عقل از دور ميديدم حبيب

ازكمال عشق ، وصلش شد نصيب

زين دو رهبر ره سپر رفتم به باب

گفتمى طوبى از اين حسن المئآب

چون به نزد باب رحمت آمدى

از ادب اذن دخول آوردمى

بر دلم آوازى آمد دلنواز

باب اين رحمت ز ما بر دوست باز

زين ندا از بسكه لذت يافتم

بى هُشانه خود به خاك انداختم

باب اين رحمت بُوَد مهر على

از على شد حُسن احمد منجلى

بنگرا فرموده احمد كه من

شهر علمم هست حيدر باب من

چونكه دانستم على باب نبى است

مهر او هم باب مهر احمدى است

مهر آن شه را نمودم حِرز جان

آمداز مهرش به دل صد روح جان

هست اين نعمت به من بهتر عطا

از خدا كان هست باب هر عطا

چون بحمد اللّه زدل پرداختم

مهر اغيارش سلامت يافتم

بد چو ابراهيم با قلب سليم

گشت او را شيعه در قول كريم

حسن حيدر را به دل به ز آفتاب

يافتم گشتم ز مهرش كامياب

در حلاوت يافتم ماءُ الْحَيات

زين حيات اَلحمد رَستم از ممات

آن حياتى را كه از او زندگى

تا ابد خواهد بود پايندگى

حاصلا از باب مهر حيدرى

رفتم و ديدم چه حسن احمدى

ديگرم طاقت نماندى بيش از اين

چونكه ديدم رحمةٌ للعالمين

به چه رحمت گوئيا رَوح از جنان

هست در دل يا كه هستم در جنان

من چه گويم چونكه شد ديدار نور

گوئيا موسى و نور رستى به طور

هر كه را آمد به دل اسرار حق

لب ببست و مهر بر آن منطبق

گفتم اى مهر دو عالم احمدى

از احد از لطف بر ما رحمتى

صد هزاران از صلاة از سلام

بر رخت كان بهتر از دارالسّلام

من چسان ازوصف حسنت دم زنم

چون توانم از لسان الكنم

عقل گويد آنكه حق او را ستود

چون توان كردن ازاو گفت و شنود

عشق گويدحيفوصد حيف از وفا

لب ز ذكر دوست بستن شد جفا

عقل گويد كو كه رسوا ميشوى

عشق گويد گو كه زيبا مى شوى

عقل گويد ترسم از سوء ادب

چون توانى وصف شد آرى به لب

عشق گويد بس كه قُل نِعْمَ الْحَبيب

هست چون برگ گلى از عندليب

عقل گويد بهر همچون دلبرى

كى سزد در مختصر مدح آورى

عشق گويد خاتم آرى دست شاه

زينت آيد بهر او در هر نگاه

آخرا از عقل و عشق اين گفتگو

بر دل من گشت حق اين روبرو

اولاً گويم كه در قلّ الكلام

گرچه خودگردم زمدحش مشك فام

آب گل هر كس به روى خود زند

روى هر گل رو بسوى خود كند

ليك بس فرض است باشدركن دين

معرفت بر فضلِ خيرُ المرسلين

گرچهوصف كُنه او مقدور نيست

كس ز ذكر حسن او مقدور نيست

ز آنچه از او جلوه كردى از كمال

آنچه ذكرش گشته زيب هر مقال

زين سبب توصيف ماازروى دوست

نيست تعريفش و لكن مدح اوست

مدح شه در روى اوگفتن خوش است

چون گلى باشدكه بويش دلكش است

بوى گل در محضر شه دلگشا است

روح بخشد دل از آن جنت نما است

روى خود زين رو نمودم مدح گو

سوى آن محمود احمد سِرّ هو

پس سرائيدم كه اى نور خدا

ما زنورت گشته بر او رهنما

در تمام عالم امكان بحق

مظهر اَللّهُ نورت كرده حق

جلوه گر از نور واجب آمدى

جلوه بودن بهر واجب زآن شدى

يك شكوفه گل بُدى چون وا شدى

عالمى زين وا شدن پيدا شدى

سيّدا لَولاك بَهرَت گفته شد

عالم افلاك بهرت سفته شد

چون وجودت آمد از پرده به بود

هر نبود از هست تو گرديد بود

ليك حسنت گر ز پرده آورى

يكدمى هر هستى ازهركس برى

بُودِ تو بى پرده بر هر چه سبب

حسن تو بر عكس هذاللعجب

بى تو هر هستى نمى يابد قوام

رخ چو ننمائى نمى يابد دوام

بود تو چون مه كه نور آور بُوَد

حسن تو چون برق هستى را بَرَد

خوبى نور است تابان گشتنش

خوبى برق است سوزان بودنش

جان من تو شاه خوبان آمدى

زين سبب هر خوبيت در جان شدى

هم كنون مرآت احمد مهدى است

در رخش حسن محمد مرئى است

گر ببينى روى قائم روبرو

از يقين گوئى كه احمدباشد او

باشد اين نورى كز اوشد منجلى

جلوه او جمله در اين شد جلى

اين چو او شد رحمةٌ للعالمين

هم خفى كنهش چو ربّ العالمين

همچو از اين بهر كس هستى است

پرده بردارد برد هر هستى است

چون شود ممكن شود ديدار او

آنكه باشد مظهر انوار هو

ليك هر روحى كه قوت دارشد

ديده اش خوش بين خوش ديدار شد

چون ز تقوى پاك و سالم آمدى

در صلاحش خوب محكم آمدى

از عبادت نفس با قوت شود

همچو تن از قُوت خوش قوّت برد

پس به روح از سوى او سر سوزنى

گاه گاهى باز گردد روزنى

سوى دل تابان شود از آنجناب

جلوه اى از جلوه هاى بى حساب

چون بتابد ذره اى از نور خود

مى ربايد هستيش را سوى خود

زين سبب مهرى از او پيدا شود

دل بسويش واله و شيدا شود

بهر اين دل نيست هرگز لذتى

جز دمى يابد بآن شه خلوتى

نوکران حضرت زینب(س) بازدید : 188 دوشنبه 15 خرداد 1391 نظرات (0)

اسلام علیک یا بنت الحسین

ای یـار مهربانم ؛ بابای خسته جانم

برخیز و بین ملالم؛ من بر تو میهمانم

ای دختـر عـزیـزم؛ مهمان اشـک ریـزم

من سر به تن ندارم؛از جا چگونه خیزم

بابا به جان زهـرا؛ سیـرم از ایـن زمانه

بین پیکرم کبود است؛ از ضرب تازیانه

دیدم چه ها کشیدی در عالم اسیری

تو درس صبــر باید از مــادرم بگیــری

بابا به کوفه دشمن؛ فریاد جنگ میزد

بر دختــران زهــرا ؛ از بام سنگ میزد

دور از شما نبودم ای لاله ی کبودم

هنگام سنگ باران ؛ من روی نیزه بودم

آمد صدای قــرآن نــوری به دل نشاندی

گفتم بخوان دوباره ؛ بابا چرا نخواندی ؟

جانا مگر ندیدی اشرار کوفه پستند

قرآن به نیزه خواندم؛ پیشانی ام شکستند

بابا شبی ز ناقه افتادم و نمردم

دور از نگاه عمه ؛ سیلی ضجر خوردم

آن شب که ناله کردی از دست ضجر نامرد

از غیرتش به حالت عباس گریه میکرد

تا شام من پدرجان دنبال سر دویدم

اما سر عمو را بر نیزه ها ندیدم

این نکته را نگویی با مـــادر اباالفضل

بر نیزه ها نمی ماند آخر سر اباالفضل  

درباره ما
Profile Pic
سلام علیکم ورحمت الله اسلام علیک یا اباعبدالله اسلام علیک یا حجت الله به پایگاه بزرگ دانلود مداحی خوش آمدید دانلود در این سایت با ذکر صلوات آزاد است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • هیئت جوادالائمه
  • کتابخانه الکترونیکی
  • تبادل لینک
  • خرید ساعت جی شاک کاسیو
  • فروشگاه عینک ویفری
  • فروشگاه عینک آفتابی
  • عینک ریبن
  • دستنوشتـہ هاے محمدجواد ميرزابيگے
  • مهندسي معکوس 2سيده تاخدا
  • پايگاه اينترنتي طلبه سایبری
  • پایگاه جـامع دنیای نیاز به نــماز
  • ثامن تـــــم مرجع قالب و ابزار
  • پرواز جـوان
  • تـ ع ـجيل | TaaJiL
  • حاميان ولايت سيّد علي
  • خادم الشــهدا
  • خـــــادم بچه ارزشی ها
  • مقتدر مظلوم | Mazloum.Ir
  • محـض رضـا علیه السّلام
  • پرنیان
  • کسب درامد عالی
  • پردۀ خونین
  • هیئت فرهنگی مذهبی باب الهدی مشهد الرضا
  • مهدي دانلود
  • بانک دانلود تحقیق وپروزه وپایان نامه
  • پایگاه اطلاع رسانی ریحانه النبی
  • نوای حاج غلامعلی امینیان
  • کربلایی سید امیر حسینی
  • بهبود رتبه گوگل و الکسا
  • کربلایی مجتبی خبازی
  • هیئت فرهنگی وهنری بین الحرمین
  • تبلت
  • هیئت فرهنگی و مذهبی علمدار دامغان
  • بچه هیئتی
  • اسکینک
  • مهدویت و نشانه های ظهور
  • بیت الاحزان
  • وبلاگ آموزشی مداحی اهل بیت علیهم السلام
  • وبسایت روشنگری
  • گروه اینترنتی فاطمیون
  • هیئت انصارالمهدی(عج )
  • امامت
  • اللهم عجل لولیک الفرج
  • پایگاه مداحی کربلایی محسن احمدی
  • سایت دفتر مقام معظم رهبری
  • سایت حاج عبدالرضا هلالی
  • سایت حاج محمود کریمی
  • وبلاگ شخصی حاج سعید حدادیان
  • رنم افزار ایثار شهدا
  • قیمت روز خودروی شما
  • بزرگترین کامیونیتی ایرانیان مقیم استرالیا
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آرشیو
  • شنبه 02 فروردين 1393
  • جمعه 01 فروردين 1393
  • پنجشنبه 17 بهمن 1392
  • دوشنبه 14 بهمن 1392
  • يکشنبه 13 بهمن 1392
  • شنبه 12 بهمن 1392
  • سه شنبه 08 بهمن 1392
  • دوشنبه 07 بهمن 1392
  • پنجشنبه 03 بهمن 1392
  • چهارشنبه 02 بهمن 1392
  • دوشنبه 18 آذر 1392
  • شنبه 16 آذر 1392
  • شنبه 25 آبان 1392
  • دوشنبه 20 آبان 1392
  • يکشنبه 19 آبان 1392
  • پنجشنبه 11 مهر 1392
  • چهارشنبه 10 مهر 1392
  • پنجشنبه 04 مهر 1392
  • پنجشنبه 28 شهريور 1392
  • چهارشنبه 27 شهريور 1392
  • سه شنبه 26 شهريور 1392
  • پنجشنبه 21 شهريور 1392
  • سه شنبه 19 شهريور 1392
  • يکشنبه 17 شهريور 1392
  • جمعه 15 شهريور 1392
  • پنجشنبه 14 شهريور 1392
  • سه شنبه 12 شهريور 1392
  • يکشنبه 10 شهريور 1392
  • پنجشنبه 07 شهريور 1392
  • دوشنبه 04 شهريور 1392
  • يکشنبه 03 شهريور 1392
  • شنبه 02 شهريور 1392
  • پنجشنبه 31 مرداد 1392
  • چهارشنبه 30 مرداد 1392
  • دوشنبه 28 مرداد 1392
  • شنبه 26 مرداد 1392
  • چهارشنبه 23 مرداد 1392
  • دوشنبه 21 مرداد 1392
  • يکشنبه 20 مرداد 1392
  • چهارشنبه 16 مرداد 1392
  • دوشنبه 14 مرداد 1392
  • شنبه 12 مرداد 1392
  • چهارشنبه 09 مرداد 1392
  • دوشنبه 07 مرداد 1392
  • پنجشنبه 03 مرداد 1392
  • چهارشنبه 02 مرداد 1392
  • سه شنبه 01 مرداد 1392
  • يکشنبه 30 تير 1392
  • شنبه 29 تير 1392
  • سه شنبه 25 تير 1392
  • شنبه 22 تير 1392
  • جمعه 21 تير 1392
  • دوشنبه 17 تير 1392
  • شنبه 15 تير 1392
  • پنجشنبه 13 تير 1392
  • سه شنبه 11 تير 1392
  • يکشنبه 09 تير 1392
  • شنبه 08 تير 1392
  • سه شنبه 04 تير 1392
  • پنجشنبه 30 خرداد 1392
  • سه شنبه 28 خرداد 1392
  • دوشنبه 27 خرداد 1392
  • شنبه 25 خرداد 1392
  • پنجشنبه 23 خرداد 1392
  • سه شنبه 21 خرداد 1392
  • دوشنبه 20 خرداد 1392
  • شنبه 18 خرداد 1392
  • جمعه 17 خرداد 1392
  • پنجشنبه 16 خرداد 1392
  • چهارشنبه 15 خرداد 1392
  • سه شنبه 14 خرداد 1392
  • شنبه 11 خرداد 1392
  • پنجشنبه 09 خرداد 1392
  • چهارشنبه 08 خرداد 1392
  • دوشنبه 06 خرداد 1392
  • چهارشنبه 01 خرداد 1392
  • شنبه 28 ارديبهشت 1392
  • پنجشنبه 26 ارديبهشت 1392
  • چهارشنبه 25 ارديبهشت 1392
  • سه شنبه 24 ارديبهشت 1392
  • شنبه 21 ارديبهشت 1392
  • جمعه 20 ارديبهشت 1392
  • پنجشنبه 19 ارديبهشت 1392
  • پنجشنبه 12 ارديبهشت 1392
  • يکشنبه 08 ارديبهشت 1392
  • شنبه 07 ارديبهشت 1392
  • پنجشنبه 05 ارديبهشت 1392
  • چهارشنبه 04 ارديبهشت 1392
  • سه شنبه 03 ارديبهشت 1392
  • پنجشنبه 22 فروردين 1392
  • يکشنبه 18 فروردين 1392
  • شنبه 17 فروردين 1392
  • پنجشنبه 15 فروردين 1392
  • شنبه 24 تير 1391
  • دوشنبه 12 تير 1391
  • شنبه 10 تير 1391
  • سه شنبه 06 تير 1391
  • يکشنبه 28 خرداد 1391
  • چهارشنبه 24 خرداد 1391
  • سه شنبه 23 خرداد 1391
  • شنبه 20 خرداد 1391
  • پنجشنبه 18 خرداد 1391
  • چهارشنبه 17 خرداد 1391
  • سه شنبه 16 خرداد 1391
  • دوشنبه 15 خرداد 1391
  • پنجشنبه 11 خرداد 1391
  • نظرسنجی
    بنظرتون بهتره کدوم بخش اضافه بشه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 453
  • کل نظرات : 175
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 101
  • آی پی امروز : 90
  • آی پی دیروز : 60
  • بازدید امروز : 122
  • باردید دیروز : 118
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 442
  • بازدید ماه : 306
  • بازدید سال : 16,057
  • بازدید کلی : 310,438
  • کدهای اختصاصی
    لوگو دوني





    بخش ویژه